- جهان جو
- جوینده و طالب جهان، کنایه از پادشاه بزرگ و کشورگشا
معنی جهان جو - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که دنبال بهانه می گردد
در علوم سیاسی منظور مجموع کشورهای درحال توسعه است، جهان اول شامل کشورهای بزرگ صنعتی غرب و جهان دوم شامل کشورهای بزرگ صنعتی کمونیست پیش از فروپاشی شوروی سابق بوده است
در علوم سیاسی جهان اول شامل کشورهای بزرگ صنعتی غرب است، جهان دوم شامل کشورهای بزرگ صنعتی کمونیست پیش از فروپاشی شوروی سابق و جهان سوم منظور مجموع کشورهای درحال توسعه بوده است
در علوم سیاسی منظور کشورهای بزرگ صنعتی کمونیست پیش از فروپاشی شوروی سابق است، جهان اول شامل کشورهای بزرگ صنعتی غرب و جهان سوم منظور مجموع کشورهای درحال توسعه بوده است
برپاکنندۀ فتنه در جهان، ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه
جاه طلب، برای مثال بر زمین زن صحبت این زاهدان جاه جوی / مشتری صورت ولی مریخ سیرت در نهان (خاقانی - ۳۲۷)